

در حالی که تیم TechCrunch از توییت ها و پست های گاه به گاه لذت می برد، ما از خواندن قطعات طولانی تر نیز لذت می بریم. به قدری که ما در حال گردآوری یک بررسی پایان سال از مطالب مورد علاقه خود هستیم.
این فقط فهرستی از کتاب های تجاری جدی یا فقط داستان های تخیلی منتشر شده در سال جاری نیست.
در عوض، ما فهرستی از چیزهای مورد علاقه خود را که امسال خوانده ایم، گردآوری کرده ایم. برخی از آنها جای تعجب ندارند. امیدوارم مقداری از آن درست باشد – اما با توجه به اینکه خواننده TechCrunch متوسط چقدر باسواد است، ممکن است بسیار ناامید شوم.
لیست زیر ترتیب خاصی ندارد. و اگرچه ممکن است اگر یکی از کتابهای زیر را بخرید، یک یا دو دلار پورسانت دریافت میکنیم، اما به خاطر پول در این کار شرکت نمیکنیم. ما فقط عاشق کتاب و مطالعه هستیم و می خواهیم بخشی از شادی خود را با شما به اشتراک بگذاریم. (TechCrunch همچنین فهرستی از گواهینامه های بنیانگذاران و سرمایه گذاران خطرپذیر دارد که اواخر این ماه ارائه می شود!)
در آغوش بگیرید، تعطیلات مبارک، و باشد که برداشت کتابخوانی شما در سال 2023 مثمر ثمر باشد.
این مقاله حاوی پیوندهایی به شرکای وابسته در صورت وجود است. هنگامی که از طریق این پیوندها خرید می کنید، TechCrunch ممکن است کمیسیون وابسته به دست آورد.
بهترین کتاب های خوانده شده TechCrunch در سال 2022
کتاب های هر توصیه گر گروه بندی می شوند، پیوندها به آمازون می روند. خلاصهها از طریق TechCruncher در سؤالات ارائه میشوند، گاهی اوقات برای وضوح و فرمت بهآرامی ویرایش میشوند.
ربکا اسکوتاک:
- زندگی پنهانی بقال: کتابی فوق العاده سرگرم کننده و جالب در مورد تاریخچه فروشگاه های مواد غذایی و اینکه زنجیره تامین آنها امروز چگونه است. بله، من یک ادم بدجنس هستم.
- گریه در اچ مارت: خاطره ای فوق العاده که در فرودگاه گوا مرا به گریه انداخت.
هری وبر:
از هری: «هر دو انتخاب من بازخوانیهایی هستند که به آرامی به مارپیچهای وجودی با اعتماد به نفس میپردازند، از طریق عشق به خود در مورد «تو اینجا هستی» و از طریق نوشتن در مورد «نوشتن استخوانها».
رام ایر:
- آنو دراکولا: سال 1888 است و دراکولا در نبرد علیه ون هلسینگ و شرکت پیروز شد، با ملکه ویکتوریا ازدواج کرد و بسیاری از لندن را به خون آشام تبدیل کرد. و جک چاک دهنده مردی است که خون آشام های زن جوان را قطع می کند. مجموعهای تاریک و شنی با شخصیتهای مختلف داستانهای عامه پسند و همچنین شخصیتهای تاریخی واقعی آن زمان.
نیشا تامبه:
- خدایان کوچک: من عاشق دیدن پویایی فرهنگ از طریق لنزهای تازه هستم. تجارب مهاجران تحصیل کرده در ایالات متحده اغلب در مورد آنها نوشته نمی شود. فصلها بین خطوط زمانی و شخصیتها در هم تنیده شده و خواندن کتاب را کاملاً اعتیادآور میکند.
- عادات اتمی: خب خب. میدانم که قدیمی و ابتدایی است، اما باید عادات جسمی و ذهنی بهتری را که از این همهگیری عمیق بیرون میآمد، ایجاد میکردم. با درک این موضوع که انجام منظم تغییرات 1٪ می تواند سود زیادی به همراه داشته باشد، تصمیم گیری روزانه در راستای اهداف بلند مدت آسان تر می شود.
- رام نشده: یک مطالعه ضروری به خصوص برای افرادی که محدودیت های جامعه را احساس کرده اند. مجموعهای از داستانهای زندگینامهای، نویسنده استانداردهای سمی را شکسته و خوانندگان را تشویق میکند تا دیدگاه واقعی خود را از شادی شناسایی و دنبال کنند.
- شاهزاده: در عصری که مردم معتقدند اصول باید سیاست باشد، این به خوبی یادآور *علم* سیاسی حکومت و درس گرفتن از اشتباهات گذشته است.
دومینیک مادوری دیویس:
- رنگ قانون: نگاهی جالب به اینکه چگونه دولت فدرال به طور غیرمستقیم به تبعیض مسکن غیرقانونی در ایالات متحده کمک کرده و از آن حمایت میکند و تأثیری که بر جامعه سیاهپوستان از لحاظ ثروتسازی، دسترسی به منابع آموزشی و شهری، و کلیشههایی که هنوز با بسیاری از محلههای سیاهپوست امروزی مرتبط است. .
- نشانه دختر سیاه: خاطرات صادقانهای از یک سردبیر سابق مد سیاهپوست در حالی که با دوران کودکی و زندگی کاریاش دست و پنجه نرم میکند و تلاش میکند در یک محیط سفید ثروتمند خود را جذب کند و پذیرفته شود. او در مورد تلفات روانی آن صحبت می کند، سفر ذهنی ای که هنوز برای از بین بردن نفرت از خود در حال انجام است، و اینکه چگونه در نهایت با دوست داشتن خود سیاه طبیعی خود کنار می آید.
ناتاشا لوماس:
آماندا سیلبرلینگ:
- فردا و فردا و فردا: من احساس میکنم این یکی از آن رمانهای کاملاً ساختهشده است که پنجاه سال دیگر (یا مثلاً پنجاه روز دیگر) در کلاسهای داستانهای عجیب و غریب (شکرانه) در مدارس هنرهای لیبرال مطالعه خواهد شد. انجام این نوع داستان که شخصیتهایی را از دوران کودکی تا بزرگسالان کامل دنبال میکند، سخت است، اما دیدن این دو دوست که از نوجوانان هنری بیمعنا به توسعهدهندگان معروف بازیهایی که از آنها استفاده میکنند، لذتبخش است (و گاهی عذابآور). مهارت آنها برای حل سؤالات مبهم در مورد اینکه چگونه و چرا ما هنر می سازیم و چگونه بر مردم تأثیر می گذارد. حتی اگر اهل بازیهای ویدیویی نباشید، تا زمانی که به هنر و مردم علاقه دارید، چیزهای زیادی برای دوست داشتن این کتاب وجود دارد.
- تجارت واقعی: من همیشه وقتی مردم فکر میکنند که شما فقط با خواندن داستانهای غیرداستانی میتوانید در مورد چیزها بیاموزید، اذیت میشوم – در این مورد، True Biz چیزهای زیادی در مورد فرهنگ ناشنوایان، ناتوانی و تهدید همیشگی علم اصلاح نژاد به من آموخته است. من عاشق زمانی هستم که داستان می تواند به من کمک کند با افرادی که با من متفاوت هستند همدلی کنم، اما این کتاب بیش از این است. این فقط یک داستان شگفت انگیز در نوع خود است که بین نقطه نظرات شخصیت های مختلف از دیدگاه های مختلف در جامعه ناشنوایان متناوب می شود: نوجوانان عصبانی که برای حق خود برای آموزش ناشنوایان مبارزه می کنند، معلمی که ازدواج ناپایدار خود را هدایت می کند، والدین شنوا یک ناشنوا. کودکی که باید با تعصبات خود کنار بیاید. این کتابی بود که از به پایان رساندن آن غمگین بودم، زیرا میخواستم زمان بیشتری را با شخصیتهایی بگذرانم که خیلی سریع ریشهدارشان شدم و دوستشان داشتم.
دوین کلدوی:
- وزارت آینده: داستانهای آینده نزدیک که مستقیماً از زمان حال استخراج میشوند، میتوانند بسیار نازک باشند، اما رابینسون در مورد اینکه یک بحران آبوهوایی چگونه به نظر میرسد، چگونه ممکن است اجرا شود و چه عکسهای دیوانهکنندهای ممکن است برای زنده نگه داشتن ما روی زمین داشته باشد، تخیلناپذیر و تخیلی است.
رومن دیله:
- از بین بردن سیلیکون ولی: این کتاب یک داستان اول شخص صادقانه و جذاب است که غرور فرهنگ شرکتی سیلیکون ولی را نشان می دهد. وندی لیو موقعیت هایی را به تصویر می کشد که گاهی اوقات آنقدر پوچ هستند که باعث خنده شما می شود. او همچنین به عقب برمیگردد و پیامدهای سیاسی فرهنگ استارتآپ و سیلیکون ولی را بررسی میکند.
آنا هیم:
آنا در مورد انتخاب هایش نظری نداد، بنابراین فکر کردم که راه خوب این است که هر سال چهار هزار هفته را در یک کریسمس بسیار بریتانیایی بگذرانم.
الکس ویلهلم:
- محاصره طلایی: سومین کتاب از مجموعههای فانتزی موفقیتآمیز با یکی از بهترین شخصیتهایی که تا به حال لذت آشنایی و لذت بردن را داشتهام. من قصد دارم کل مجموعه را دوباره بخوانم، فکر می کنم دوباره در طول دوره جشن.
- پیشینه درخت پرتقال: میدونی چطوری میگن از روی جلد کتاب نباید قضاوت کرد؟ من این جانور را به شدت با وزن خریدم. این کتاب کم و بیش یک جلد شومیز بسیار بزرگ بود و من فکر کردم، خوب، من فانتزی را دوست دارم و این کتاب باید خوب باشد تا در این مدت منتشر شود، درست است؟ معلوم شد حق با من بود! بزرگ، جالب، خوب و با شخصیت هایی که تا آخر آن را دوست داشتم. و اژدهاها