
بهینه سازی هزینه های ابری استارتآپها در همه جا حاضر شدهاند و در میان مشتریان شرکتهایی که به دنبال کاهش هزینهها در میان رکود هستند، مورد توجه قرار گرفتهاند. اما آیا استارتآپهای جوانتر باید هزینههای ابری خود را به همان شیوه بررسی کنند؟
به گفته چندین سرمایه گذار ابری، استارت آپ ها باید ساخت و ساز را بر بهینه سازی اولویت دهند، مگر اینکه این کار باعث صرفه جویی زیادی در پول آنها شود.
Shomik Ghosh شریک Boldstart Ventures آن را خلاصه کرد: “در مراحل اولیه یک محصول یا عرضه به بازار، بهینه سازی هزینه های ابری باید آخرین چیزی باشد که در ذهن بنیانگذار است، به غیر از استفاده از بیشترین اعتبار منابع ابری که ممکن است.”
ما با جستجوی سرمایهگذاران بیشتر برای شرکت در نظرسنجیهای TechCrunch، که در آن از متخصصان برتر در مورد چالشهای صنعتشان نظرسنجی میکنیم، لنز خود را گسترش میدهیم.
اگر سرمایه گذار هستید و می خواهید در نظرسنجی های آینده شرکت کنید، لطفا این فرم را تکمیل کنید.
در حالی که بنیانگذاران نباید خواب خود را به دلیل هزینههای ابری در مراحل اولیه از دست بدهند، هنوز باید راهحلهای توسعه دیگر مانند بازارهای ابری را قبل از ورود به آن به دقت بررسی کنند. آنشو شارما، یک کارآفرین، سرمایهگذار فرشته، خاطرنشان کرد که استفاده از بازارهای ابری بهعنوان کانال توزیع، مزایا و معایبی دارد و شاید از همان روز اول نباید این کار را انجام داد زیرا «میتواند پیشنهاد شما را تجاریسازی کند».
آستازیا مایرز، بنیانگذار Quiet Capital با این موضوع موافق است و میگوید استارتآپها ابتدا باید بر یافتن تناسب محصول با بازار تمرکز کنند. او میگوید: «ما استارتآپها را تشویق میکنیم تا بازارهای ابری را پس از ایجاد تناسب محصول با بازار در نظر بگیرند، نه قبل از آن».
“برای استفاده موفقیت آمیز از بازارهای ابری، بازاریابی محصول راه حل، ارزش پیشنهادی و بازگشت سرمایه باید واضح باشد و در عین حال زمان سریع ارزش گذاری را که پس از PMF رخ می دهد نشان دهد.”
با این حال، به دلیل سرعت حرکت همه چیز، استارتآپها میتوانند بازارها را زودتر از آنچه ممکن است بررسی کنند: «از لحاظ تاریخی، شاهد پیوستن استارتآپها به بازارهای ابری سری D+ بودهایم. اکنون ما شروع به دیدن شرکت هایی می کنیم که آن را بعد از سری B در نظر می گیرند.”
بنیانگذاران همچنین باید به خاطر داشته باشند که استارت آپ ها بزرگتر می شوند و بنابراین باید از قبل برنامه ریزی کنند. Lyran Greenberg، pr . “همیشه مهم است که یک پشته فناوری را انتخاب کنید که در همه ارائه دهندگان اصلی ابر در دسترس باشد و تا حد امکان انعطاف پذیر باشد تا از این مهاجرت ها در صورت نیاز پشتیبانی کند (استفاده از Kubernetes یک مثال عالی از این موضوع است.” – گفت موسس و شریک مدیریت در Team8.
برای اینکه بدانیم این روزها سرمایهگذاران مربوط به ابر به استارتآپها چه توصیههایی میکنند، ما با:
- شومیک گوش، شریک، Boldstart Ventures
- لیران گرینبرگ، بنیانگذار و شریک مدیریت تیم 8
- تیم تالی، شریک، منلو ونچرز
- Astasia Myers، شریک موسس، Quiet Capital
- آنشو شارما، سرمایه گذار فرشته و یکی از بنیانگذاران/مدیر عامل، Skyflow
شومیک گوش، شریک، Boldstart Ventures
بنیانگذاران به دنبال کاهش هزینه ها در میان رکود هستند. برای استارتآپها چقدر مهم است که هزینههای ابری خود را در روزهای اولیه بهینه کنند؟
بستگی به این دارد که منظور شما از “روزهای اولیه” چیست. در مراحل اولیه یک محصول یا عرضه به بازار (GTM)، بهینهسازی هزینههای ابری باید آخرین چیزی باشد که بنیانگذار آن را در نظر میگیرد، به غیر از استفاده تا حد امکان از اعتبارات منابع ابری. یافتن تناسب محصول با بازار، درگیر کردن کاربران، و درک گردش کار کاربر نهایی و اینکه چگونه محصول برای آن کاربران ضروری است، مهمترین زمینه ای است که بنیانگذاران باید روی آن تمرکز کنند.
از آنجایی که شرکت شروع به داشتن چندین میلیون ARR می کند، مدیریت هزینه های ابری با دقت بیشتری برای بهبود حاشیه ناخالص و در نتیجه نتیجه نهایی (سوخت نقدی خالص یا جریان نقدی آزاد) منطقی به نظر می رسد.
ارائهدهندگان بزرگ ابر اغلب استارتآپها را با اعتبار رایگان جذب میکنند، اما بعداً هزینههای خروج از داده را نیز دریافت میکنند. از آنجایی که بهینه سازی هزینه بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار می گیرد، تصمیمات در مراحل اولیه هنگام انتخاب یک ارائه دهنده ابر چقدر سازگار هستند؟
من فکر می کنم انتخاب یک ارائه دهنده ابر در مراحل اولیه بر اساس قیمت، جنگل را برای درختان از دست می دهد. من برخی از بنیانگذاران را میشناسم که در روزهای اولیه ارائهدهندههای ابری را تغییر میدهند تا همچنان از اعتبارات رایگان استفاده کنند. این ممکن است زمانی امکانپذیر باشد که تنها چند نفر در تیم وجود داشته باشند، اما با بزرگتر شدن تیم، همه باید اسناد، APIها و رابطهای کاربری را یاد بگیرند و دوباره بیاموزند، که «هزینهای» پنهانتر از همه پولهای پسانداز دارد.
بهینه سازی هزینه فقط به اندازه صورتحساب در پایان ماه نیست. همچنین سرعت توسعه محصول تیم، اختلالات اجتناب شده، تجربه توسعه دهنده است که به تیم ها اجازه می دهد سریعتر حرکت کنند و غیره. همه این نکات هنگام انتخاب یک ارائه دهنده ابر در مراحل اولیه باید در خط مقدم باشد.
مزایا و معایب استفاده از راه اندازی چند ابری به جای ساختن بر روی یک ابر عمومی واحد چیست؟
با رشد شرکت، تیم ها کمی بیشتر روی حوزه های عملکردی متمرکز می شوند. در روزهای اولیه، همه همه کارها را انجام میدهند، اما با رشد تیم، شما نه تنها یک تیم infra back-end، بلکه در داخل آن یک تیم پایگاه داده، یک تیم امنیتی، یک تیم ML، یک تیم QA و غیره دارید. Multicloud می تواند به شما کمک کند تا از مزایای بهترین ابزارها از هر ارائه دهنده ابری بهره مند شوید.
در مراحل اولیه زندگی یک استارتاپ، مهمتر از همه، رفتن از صفر به یک است. Astasia Myers، شریک موسس، Quiet Capital
به عنوان مثال، Google BigQuery ممکن است برای برخی موارد استفاده بهتر از Redshift یا Azure Synapse باشد، در حالی که AWS ممکن است بهترین ابزار مدیریت زیرساخت را داشته باشد. بدیهی است که معامله این است که همه این ابزارها با پلتفرم های مختلف سازگار شوند و ارائه دهندگان اصلی ابر دقیقاً انگیزه ای برای انجام این کار ندارند.
اینجاست که استارتآپها وارد میشوند و با تمرکز بر بهترین محصول، میتوانند در پلتفرمها اجرا شوند و به راحتی یکپارچه شوند (یعنی Snowflake را میتوان در هر ارائهدهنده بزرگ ابری استفاده کرد).
چه زمانی یک استارتآپ باید به فکر رفتن به دوره اولیه باشد، اگر اصلاً؟ آیا به استارتآپهای AI/ML توصیه متفاوتی میکنید؟
از نظر اصطلاح، فکر میکنم on-prem را باید “مدرن روی پرم” نیز نامید، که Replicated به آن دست یافت، زیرا نه تنها به سرورهای فلزی خود مدیریت میشود، بلکه به ابرهای خصوصی مجازی نیز اشاره دارد.
رایجترین دلیلی که استارتآپها باید بهصورت آنلاین مدرن در نظر بگیرند، کار با دادههای حساس است که به ویژه در صنایع تحت نظارت (مراقبتهای بهداشتی، خدمات مالی یا داروسازی) اتفاق میافتد. با این حال، دامنه مواردی که حساس تلقی میشوند با گذشت زمان با قوانین افزایش یافته است، بنابراین این چیزی است که استارتآپها بیشتر باید از آن آگاه باشند.
بسیاری از ابزارهای یادگیری ماشین باید در هر محیطی مستقر شوند، زیرا شرکت های بزرگ برخی از این داده ها را در محیط های کاملاً کنترل شده ذخیره می کنند. در پایان روز، استارتآپها باید مشتریان را در جایی که هستند ملاقات کنند – اگر ابتدا در حال طراحی فضای ابری هستید و با مشتریانی کار میکنید که دادههای حساسی دارند، پس باید به این فکر کنید که استراتژی استقرار شما در هر محیطی چه خواهد بود. صرف نظر از اینکه از Replication استفاده میکنید، خودتان را میسازید یا نمیخواهید با این کلاینتها کار کنید.
آیا هزینه های ابر از نظر هزینه نهایی محاسبات یا ذخیره سازی افزایش یافته است؟
من فکر می کنم این یک پیش بینی سخت برای هر کسی است. مردم می گویند که قانون مور رو به پایان است، اما قانون دیگری ظاهر می شود. فکر نمیکنم نبوغ انسان به حدی رسیده باشد و شرکتها به کاهش هزینه پلتفرم خود با استفاده از ASIC ادامه دهند. [application-specific integrated circuits] یا ML برای بهینه سازی بارها. برای مثال، Snowflake همچنان به کاهش قیمت ها ادامه می دهد. بنابراین برای من سخت است که بگویم هزینه های ابر کاهش یافته است.
نظر شما در مورد بازارهای ابری به عنوان کانال توزیع چیست؟
آنها بزرگ هستند! واضح ترین مزیت، یکپارچگی در تعهد کلی صورت حساب مشتری به آن ارائه دهنده ابری است. چرخه تحویل را تسریع میکند، به مشتری امکان میدهد صورتحساب را یکپارچه کند، و به آنها اجازه میدهد تا از مزایای قرارداد عظیمی که ممکن است طی سالها با ارائهدهنده ابری متعهد شدهاند، بهتر استفاده کنند.
اگر این قرارداد تا پایان مدت به طور کامل مورد استفاده قرار نگیرد، مشتری برای خدمات ارائه نشده هزینه پرداخت می کند.
بازار ارائه دهندگان ابری برای ارائه خدمات اضافی فراتر از پیشنهاد اصلی خود چقدر بزرگ است؟
وقتی می گویم بی پایان شوخی نمی کنم. برای اثبات، فقط به AWS بروید و به کاتالوگ محصولات آن برای همه خدمات مختلف لیست شده نگاه کنید. سالها طول می کشد تا به طور کامل همه چیزهایی را که ارائه می دهد درک کنید.
و اگر اصطلاحات “ارائه دهندگان خدمات ابری” را فراتر از لایه محاسباتی و ذخیره سازی گسترش دهیم، تقریباً هر ارائه دهنده خدمات ابر عمومی و خصوصی چندین محصول را در مقیاس ارائه می دهد.