
من به وضوح به یاد دارم اولین تجربه Vive من خیلی قبل از CES بود. من یک سایت دیگر را مدیریت کردم. بودجه محدود بود و من بیشترین تجربه میدانی را داشتم، بنابراین به تنهایی این کار را انجام دادم. سپس من آتش دیگری داشتم، 100 داستان را در پنج روز نوشتم و هر اینچ ممکن از کف نمایشگاه را جستوجو کردم – حتی مناطقی که ردیف به ردیف جعلیهایی میشوند که با طعم لوازم الکترونیکی مصرفی آن روز نوشته شدهاند.
یک روز با HTC آشنا شدم و هدست را گذاشتم. هیاهوی بشریت از بین رفت. زیر آب بودم ساکت و آرام بود – حتی مراقبه. داخل تاریک بود. ماهیهای گز و ماهیهای دیگر شنا میکردند که در پس زمینه آبی تیره مشخص شده بودند. بعدی بزرگترین حیوانی است که تا به حال در این سیاره وجود داشته است که خرخر می کند و آرام می خواند. چشم یک نهنگ آبی در مقایسه با بقیه شکل عظیم خود به طرز شگفت انگیزی کوچک است. به اندازه یک گریپ فروت یا سافت بال. چندین بار پلک زد و سعی کرد بفهمد چه چیزی می بیند.
وقتی نسخه ی نمایشی به پایان رسید، دیگر تمایلی به برداشتن آن و ورود مجدد به جمعیت نداشتم. برای من این احساس اوج واقعیت مجازی است. سکوت من حق بیمه احمقانه ای را پرداخت کردم تا آواتار جدید را به صورت سه بعدی و همه چیزهای دیگر تماشا کنم. صحنههای مبارزه سرگرمکننده بودند، اما اگر همه این نهنگهای فضایی فوقهوشمند و یک نوجوان ناوی در حال یادگیری شنا بود، کاملاً خوشحال میشدم.
البته لازم نیست زیر آب باشد. من با چند شبیه ساز سیاره مختلف بازی کردم که باعث شد برای چند لحظه زودگذر احساس آرامش کنم. در سالهای پس از آن، من در تمرین مدیتیشن خود نظم و انضباط بیشتری پیدا کردهام و میتوانم بگویم که این نوع نمایشهای واقعیت مجازی، فناوریای هستند که میانبری برای احساس خوب نشستن ارائه میدهند.
من مطمئن هستم که همه اینها بیشتر از واقعیت مجازی درباره من می گوید. مردم به سمت تجربیات مختلف جذب می شوند. در صحبت با مدیر محصول جهانی HTC، Shen Ye، در طول نمایش، من به یکی دیگر از دموهای VR در محل کار اشاره کردم. این شرکت از نوعی بسته بازی به سبک المپیک استفاده می کرد. یکی از حاضران پرسید که آیا شبیه ساز آفیس دارند؟ او گفت که دوست دارد از این به عنوان پایه ای برای آزمایش هدفون استفاده کند.
من همیشه مجذوب آن بودم، استفاده از فناوری گران قیمت و قدرتمند برای انجام پیش پا افتاده ترین کارهایی که می توانید تصور کنید. شما پیشنهاد کردید که جذابیت توانایی گیج کردن چیزها است. این آزادی است که کاری را انجام دهیم که اکثر ما در زندگی عادی و غیر مجازی خود انجام نمی دهیم. به Grand Theft Auto فکر کنید، فقط شما عمداً یک فنجان پر از مداد را می کوبید. این من نیست که قضاوت کنم که دیگران چگونه ضربه های خود را می زنند.
در نمایشگاه امسال هدستهای بزرگ را امتحان کردم – بهویژه Magic Leap 2، Meta Quest Pro، Vive XR Elite و PSVR2. این تمرین ارزشمندی از نظر مقایسه و تضاد فنآوریها بود و همچنین بینشی در مورد رویکردهای مختلف ارائه داد. برای مثال، وقتی PSVR2 را نصب میکنید، بلافاصله مشخص میشود که چرا بازی برای مدت طولانی در واقعیت مجازی بسیار محور بوده است. Horizon Call of the Mountain راهی عالی برای آشنایی با این فناوری است.
نسخه ی نمایشی زمانی شروع می شود که کیسه ای از سر شما برداشته شود. شما خود را در پشت یک قایق رانی سه نفره می یابید، زیرا توضیح داده شده است که اخیراً برای کمک به یک ماموریت از زندان خارج شده اید. من معمولاً طرفدار تنظیمات طولانی نیستم، اما اینجا منطقی است. شما باید راه خود را پیدا کنید و لحظاتی را برای لذت بردن از مناظر در نظر بگیرید زیرا یک باغ حیوانات روباتی زندگی خود را در میان برگ ها زندگی می کنند. یکی از دو شخصیت جلوی شما به آرامی پارو می زند تا توسط موجودات شوم بیشتر شناسایی نشود. به طور طبیعی، شما گرفتار شده اید و تمام جهنم شکسته می شود. خاموشی سریع وجود دارد، شما در زیر آب غوطه ور می شوید و سپس بازی واقعاً شروع می شود.
یکی از نکات منفی واقعیت مجازی این است که تمام جنبههای غیرعادی شکل انسان مجازی کاملاً نمایش داده میشوند، زیرا کل میدان دید شما توسط بازی اشغال شده است. اما مناظر زیباست. هنگامی که از کنار صخره بالا می روید، نماینده سونی که دمو را اجرا می کند روی شانه شما ضربه می زند و به شما یادآوری می کند که همه چیز را وارد کنید. هنگامی که در نهایت هدفون را در می آورید، در موقعیتی مشابه با نمایش نهنگ، در یک مرکز همایش های شلوغ می یابید، فقط این بار رهگذران به مدت 30 دقیقه تکان دادن شما را تماشا کرده اند.
Magic Leap نقطه مقابل طیف را با ارائه واقعیت ترکیبی خود نشان می دهد. مشکلات مالی شرکت به خوبی مستند شده است. این منجر به دو چیز کلیدی شد: اول، این شرکت به تازگی اکثریت سهام را به عربستان سعودی فروخته بود. دوم اینکه چرخید. در کوتاه مدت، به نظر می رسد پول بیشتری در این شرکت به دست آید. بسیاری از شرکتها جیبهای عمیقی دارند و این هدفونها برای 99 درصد مصرفکنندگان بسیار گران هستند.
قیمت گذاری یک مسئله بزرگ برای آینده قابل پیش بینی خواهد بود. اگر نقطه شیرینی بین آنقدر گران برای خوب بودن و به اندازه کافی ارزان برای مقرون به صرفه بودن وجود داشته باشد، تا کنون دست نیافتنی بوده است. مجیک لیپ مشکلی نداشت زیرا محصولی ضعیف بود. دمویی که در CES دریافت کردم، صادقانه بگویم، شگفت انگیز بود. در یکی، یک اسکن سه بعدی از مغز انسان ظاهر می شود که راه استفاده در تنظیمات پزشکی را نشان می دهد. در دیگری، کوهی برمی خیزد. آتش سوزی جنگل در پیش زمینه در حال پیشرفت است. هلیکوپترهای کوچک در هوای بالا شناورند.
در حالی که تجربه واقعیت ترکیبی به اندازه VR عمداً منزوی نیست، گم شدن در آن همچنان آسان است. سریع کلیک می کند. واقعا شبیه آینده است. اثربخشی فناوری در این زمینه شاید موضوع دیگری باشد. به خاطر دارید که چگونه قرارداد نظامی عظیم مایکروسافت با هولولنز شکست خورد، تا حدی به این دلیل که خونریزی خفیف روی صورت یک سرباز به طور بالقوه از طرف دیگر قابل مشاهده بود؟
البته این یک مثال دراماتیک است، اما باید کارهای زیادی انجام شود تا این نوع سیستمها واقعاً برای کسبوکارها ارزشمند شوند. با این حال، از بین سه هدست MR که من امتحان کردم، Magic Leap واقعا بهترین بود. همچنین قیمت آن بیش از دو برابر سیستم های HTC و Meta است.
Ye در گفتگوی ما نبرد قیمت گذاری را به عنوان “مسابقه به سمت پایین” توصیف کرد. من قطعاً موافقم که گسترش سیستمهای بد AR/VR/MR احتمالاً یک ضربه خالص به صنعت است. مطمئناً، مواردی مانند Google Cardboard بسیار در دسترس بودند، اما آیا تجربه بد VR بهتر از عدم تجربه در پیشبرد صنعت است؟
Yeh میگوید: «غولهایی که واقعاً تلاش میکنند مختل کنند، در این رقابت تا پایینتر هستند و هدفونهای ارزان قیمتی تولید میکنند که ضرر میکنند. «در پایان روز، هزینه دادههای شخصی شما چقدر است؟ ما یک شرکت رسانه اجتماعی نیستیم. مدل کسب و کار ما به درآمد تبلیغاتی متکی نیست، بنابراین کاری نیست که ما انجام دهیم. ما می خواهیم سخت افزار خوبی بسازیم.»
بخش “داده های شخصی” در اینجا، البته، ضربه زدن به شرکت هایی مانند متا است که در بازی کسب درآمد از داده ها هستند. آیا ارزش استفاده از اطلاعات شخصی خود را برای یارانه دسترسی دارد؟ به شخص بستگی دارد، حدس می زنم. بسیاری از مردم در عرصه رسانههای اجتماعی بیشتر به قیمت کمتر تسلیم شدهاند.
چیزی که به نظر می رسد همه طرف ها بر سر آن توافق دارند این است که ورود قریب الوقوع اپل به این فضا – در صورت موفقیت آمیز بودن – یک مثبت خالص خواهد بود. افزایش جزر و مد، کشتی ها و غیره این مطمئناً اعتبار فناوری است که برای چندین دهه به عنوان چیز بزرگ بعدی تبلیغ شده است. سپس سوال اجتناب ناپذیر بعدی این است: آیا فضای کافی برای همه وجود خواهد داشت؟